سنگین گذشت لحظه ی از هم جدا شدن
این بود انتهای همان آشنا شدن
ما را به دست باد سپردن مثل ابر
دردآور است در دل طوفان رها شدن
وقتی دلی برای تو آینه می شود
انصاف نیست دشمن آینه ها شدن
وقتی که سکوت حنجره ها را فتح می کند
دیوانگی است فرضیه هم صدا شدن
افسوس می خورم که چرا این دریچه ها
هر روز دلخوشند به رویای وا شدن
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به هم ، از جدا شدن
جداشدنی که حقمون نیست