دیدی بدون من هم میتوانی زندگی کنی...
❤ ترانه عشق ❤
|
_دلگیرم _
تنها ، مينگارند
مي بارند و ميشويند
عشق تباهی
خسته ام دیگر توان گفتن و تکرار نیست
آسمان
آسمـان هـم کـه بـاشی
بـغلت خـواهــم کـرد …
فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش
هـمه در گـوشه تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …
پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو
دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم
همه یادم شده تو
تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو
سرنوشت_
ای اقاقی های وحشی که بی هیچ لبخندی ،
در کنار کلبه تاریک من پا گرفته اید ای واژه های تلخ تنهایی ، ای عابران خسته سرنوشت ، ای دوستانی که مطالب وبلاگمو را میخوانی
ای ورق های پاره شده در غبار سهمگین آیا کسی مرا میشناسد در خاطرات اشکهایش می شناسد ؟ آیا عابران کوچه های غم ، فقط برای یک لحظه کنار پنجره رازهایم می نشینند ، تا قصه ی ملکه ی قصر ماتم را باز گویم ؟ با شمایم ، ای آدم های سنگ دل_بی احساس من در حسرت یک تبسم صمیمی مانده ام ، ای کوچه های گلی رویا ، آیا گامهای دیروز کودکی ام را ، با شادی به من باز می گردانید ؟ با شمایم ای اسطوره ها ی قصر ماتم !!! نیازی نیست
برای شکستن من یه اخم کافیه... نیازی به فریادت نیست،
امشب باید بروم...
يادم آمد كه امشب بايد بروم
به دياري ديگر به حياطي ديگر تا دل از اين خاطراتم بركنم تا نفس تازه كنم و ببويم خاطرات با تو بودن را شايد در دياري ديگر يا حياطي ديگر من تو را يافت كنم در پي ات همه جا را گشتم شايد بتوانم تا تو را بار دگر من ملاقات كنم امشب باید پی تو بگردم /در کدام قسمت این کشور هستی...
امشب_به احترام تو
امشب
امشب منتظر تو خواهم ماند به احترام تمام خاطرات باهم بودن طوفان _سنگین
جداشدنی که حقمون نیست
افسوس_نمی دانی
دلم آینه درد است نمی دانی تو
افسوس نمی دانی که قلبم را دو دستی تقدیمت کردم اما تو شکستی غم _ حسرت
دل دیوانه ام دیوانه ترشو
دلم گرفته آپ نمیکنم
سلام بچها امیدوارم هر کجا که هستین حالتون خوب باشه من حال روحی خوبی ندارم دلم گرفته از کسی که دوستش داشتم ولی کنارم نیست با دیدنش باز داغون شدم ببخشید بچها که اپ نمیکم یا شایدم برگردم ولی اینو میتونم بگم دل درست حسابی ندارم به خوام باشم آپ کنم خسته ام خسته از همتون معذرت میخوام که نیستم دلم شکسته دلی مثله دریا
عاشق آدمایی ام که نگفته حالتو می فهمن
عاشق آدمای هستم که صداقتشون مثله آسمون بزرگ بی پایانه
آره من عاشق اینجور آدمایی هستم باهم بودن قدیم
تنهایـــــــ بهتـــــراستـــــ__
ترحیم
غمگــــــینم... آخ چقدر سخته که باشی ولی قدرتو ندونن
وقتی که از دنیا بری اون موقعه میفهمن چی بودیم
یادگاری بنویس
شيشه ها چه گرمشان بود
خنجر_نامردی
این روزا که شهر عشق خالی ترین شهر خداس
سنگ صبور
خانه خراب تو شدم
آرامش
به دیدارت نمی آیم
گرمای دستت به من آرمش میدهد چه فایده حتی آرمش از من گرفتی ......
سکوت_تنهایی
تنهای بهتر از با هرکسی بودن میباشد آمدی_ولی باز رفتی
اما چيزي براي نوشتن نداشت....
از تو....
پیکت رو بالا بگیر:
پیکت رو بالا بگیر:
بزن به سلامتیه اونی که برای همیشه تنهات گذاشت،
فقط یک قبر میخواهم
چگونه است حال من؟؟
با تنهایم کنار می آیم با قلب شکسته ام ،هم دم میشوم
کجای جاده هستم
گاهی دلم میگیرد.....
دلم شکسته... درحقم نامردی شده... کفرنیست حرف دل است
احساس من...
روزی کسی امد...
حالت غمگین
ميروم شايد كمي حالت بهتر شود اخ که هیچ کسی مرا نفهمید شور شوق..پوچ
هوا سرد است، من از عشق لبریزم
چنان گرمم ... و وقتی قامتت را در زلال اشک میبینم ... بیا که حتی در خواب شبانه ام تو به من آرامش میدهی
عهدپیمان..
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
دلتــــــــــنگـــــــی ها
دلتــــــــــنگـــــــی ها آخ که چقدر دلم تنگه
نه دلداری ندارم
دلی دارم که دلداری ندارد متاع من خریداری ندارد مرض من پرستاری ندارد نه دلداری نه دلجویی نه دلسوز ی به کار من کسی کاری ندارد دلم از درد تنهای گرفته مقیم شهر غم یاری ندارد ز یاد دوستان رفته است نامم کهن افسانه بازاری ندارد گل پژمرده گل کاری ندارد ندارم قیدی ،آزاده حالم بنازم بی نیازی را که جز عشق کسی بر دوش من یاری ندارد....
خسته ام
از تکرار هر واژ ای دیگر خسته ام از شمردن این ایام نا امید هم خسته ام ازدیدن این غروبهای بی پایان خسته ام از گلایه و نفرین بخت سیاه خویش هم خسته ام ازثانیه از ماه و سال تقویم هم خسته ام از زمین آسمان روز شب های تکراری خسته ام چگونه بگویم تا بشنوی ای خدا که از دسته خود دگر خسته ام .... آه خدا خسته ام دستهای تو❤
گرمی دستهای تو آتشی است که با آن تمام وجودم را گرم خواهد کرد، حتی درسرمای زمستان و این یعنی همان دوست داشتن ومن برای دوست داشتن تو دلیل نمیخواهم همین دستهای گرم تو کافیست... سره خاک
سره خا ک من... اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه... اونی که نخواست مارو بالاخره میاد دیدن جسدم... اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو گرفته... اونی که سلام نمیکرد میادبرای خداحافظی... عجب روزیه اون روز ...حیف که اون موقع خودم نیستم
قلب تو❤
آغوشت را باز کن تا به سوی تو پرواز کنم مرا بنگر تا در نگاه گرم تو ذوب شوم ترانه هایم را گوش کن تا آوازه های عاشقانه را برایت زمزمه کنم و مرا به خانه ات راه ده تا در قلب تو خانه کنم... چشمه گریونم
دوباره تنهام،میونه غم هام دوباره تکراره تمومه اشکام بغضه تو حرفام ،خالی دستام دوباره تکرار، تکراره غم هام عشقی که پر زد از دله سادم اشتباه از من بود دل بهش دادم ...باور حرفات سخته هنوزم اشکه رو گونم بی تو میدونم منتظرمی مونه چشمه گریونم چندروز دستام خالیو سرده یعنی اون که رفته میشه برگرده ...اون که تنها رفت میشه برگرده
نذار تنها بمونم
صدا بزن اسممو تو ، زمستونم بهار بشه وقتی تو نیستی تو خونه نه یه غم،، هزار غم میگیره این دلم تو یه دلم میگم که کاش دلم هزار هزار بشه اونی که میونه منو تو خط جدایی کشیده دل میگه نفرینش کنم به درد مون دچار بشه یه روز اگه دستای من با دستایه تو یار بشه، تنهایم به پایان میرسیه با من بمون با من بمون نذار تنها بمونم، که از عشقه تو بیشتر ازاین دور بمونم......
تواگه قصه بخوای
تواگه قصه بخوای دله پر غصه بخوای همه یه شهر برات قصه میگن قصه از این دله پر غصه میگن پس بذار منم برات قصه بگم بگم ای هم دمه من تو این دشته بزرگ که بهش دنیا میگن چرا من مثله تاریکی شب از نور گریزون باشم چرا مثله زنبور یخی از بادباید هراسون باشم یاچرا شادیه دنیای شما تو دله غم زده ام خونه نکرد چرا من مثله یک دنیاگر پیر از دوره زمان دور باشم ببین ای هم دمه من که چطور روزگار تنهایم قصه گفت پایانTAnhai
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒباید فراموشت کنم Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
حقم نبود که اینجوری بری تنهام بذاری منو با یه مشت خاطره_ میونه غم تنهام بذاری این عشق نشد این که تو همش حرف جدایی بزنی خودت بیای تو زندگیم خودت ازم دل بکنی/ باید فراموشت کنم تو از دلم جداشدی نمیدونم کجایو با کی هم صدا شدی ..... پا میذارم رو خاطرات چشماتو از یاد میبرم/میاد یه روز سرت بدون. هرچی آوردی به سرم این عشق نشد همش حرف جدایی بزنی غرورمو شکستیو_ تنه زدی به عشقه من/ تقاص کارت رو میدی_ میگره آهه من باید فراموشت کنم تو از دلم جدا شدی نمیدونم کجایو باکی هم صدا شدی دوستت داشتم قدرموندونستی
گریه امونم نمیده
باورت کرده بودم گفتی که باسم میمیری==حاله که بردی دلمو رو چرا از پیشم میری گفتی شک نکن به عشقم گفتی که آسوده باشم باسه خوشبختیه تو گفتی بهتره اذت جداشم گریه امونم نمیده/با کسی صحبت بکنم /میخوام که دردامو بگم اگه که فرصت بکنم/ دلم میگه چیزی نگو خدا جوابشو میده التماسشم نکن اون داره از پیشت میره به دل میگم گریه نکن قسمته تو همین بوده میخوام بدونی تو فقط قصه عشق همین بوده نفرین بشه عشقی رو که آخره اون جداییه خودت میدونی عزیز عشق تو بی وفایی بوده
|
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |